"بی بی سی فارسی" به دنبال تمرکز روی شکاف های اجتماعی
تغییر رویه اخیر بنگاه رسانه ای دولت انگلیس کاملا وضوح و برجستگی خاصی دارد.
وحید ماندگاری- ندای انقلاب/برای کسانی که اخبار شبکه بی بی سی فارسی را دنبال می کنند،تغییر رویه این بنگاه رسانه ای دولت انگلیس کاملا وضوح و برجستگی خاصی دارد.
شبکه بی بی سی فارسی که درست 6 ماه پیش از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پا به عرصه رسانه ها گذاشت در دوران انتخابات و حوادث بعد از آن به شکلی کاملا عریان به رسانه فتنه گران تبدیل شده و با تلفیق شیوه های خبری سخت خبر(هارد نیوز) و نرم خبر (سافت نیوز) و سوئیچ کردن آن ها به یکدیگر، اهداف «شبههسازی»، «بحرانافکنی» و«القاء»،«تحریک» و نبض آشوب را به دست گرفت.
این شبکه متعلق به استعمارگر پیر که از روزهای قبل ازانتخابات ، خود را آماده بحرانسازی اجتماعی کرده بود، پیشاپیش در اخبار و تحلیلهای به اصطلاح کارشناسان سیاسی مسائل ایران، بحث تقلب را تئوریزه و قاطعانه بر آن پای میفشرد؛ چنانچه احمدینژاد رأی بیاورد شکی در تقلب وجود ندارد.
بیبیسی در چارچوب سناریوی خود، جمعه شب 22 خرداد در قالب برنامههای زنده، بلافاصله پس از اعلام آمارهای غیر رسمی از منابع داخل ایران پروژه تقلب در انتخابات را با حضور فرخ نگهدار، رئیس گروهک فدائیان خلق و صادق صبا تحلیلگر سیاسی کلید زد و پس از این به تناوب انتشار خبرهایی از ایران، ارتباط مستقیم و. . . کارشناسانی مانند جمشید برزگر، هاشم احمدزاده، احمد سلامتیان، سعید برزین، مسعود بهنود و. . . در استودیو و آدمهایی از احزاب و گروهکهای داخل ایران هر لحظه به موازات اعلام آرای احمدینژاد، بر حملات و تثبیت و تلقین تقلب در انتخابات افزودند، به صورتی که نزدیک صبح و تا ظهر شنبه جملگی گزارش پراکنی این شبکه دستور حمله، اغتشاش و افزایش نارضایتی بود.
پوشش وسیع اغتشاشات تهران در این شبکه و انتشار بلادرنگ اخبار فتنه گران وبیانیه های آنان از جمله خطوطی بود که در حوادث بعد از انتخابات توسط این شبکه خبری دنبال می شد.اما رویه این شبکه که موجب از دست رفتن مخاطبان آن بلحاظ عدول آنان از چارچوب یک رسانه حرفه ای و بی طرف شد موجب گردید که این شبکه رویکرد خود را در قبال حوادث ایران تغییر داده تا بتواند ضمن بدست آوردن مخاطبان از دست رفته خود به مهندسی مخاصمه زیرپوستی خود با ایران بپردازد.
شاید زنگ دور جدید فعالیت این شبکه را یکی از مجری های آن به صدا درآورد که گفت«ما باید ثابت کنیم که رسانه اپوزسیون ایران نمی باشیم». در حقیقت شبکه بی بی سی فارسی طی یک آسیب شناسی به این نتیجه رسیده که
1- مخاصمه آشکار رسانه ای با جمهوری اسلامی ایران که با امید به پیروزی جریان فتنه بود شکست خورده است.
2- حجم انبوه پردازش سیاسی موجب دل زدگی و رودل سیاسی شده است.
3- مدیریت جمهوری اسلامی در مهارفتنه و ادامه رویه حمایت از فتنه گران موجب بی اعتباری رسانه ای این شبکه می شود.
لذا سیاست گذاران این شبکه باعبور از استراتژی آشکار« بازی در سطح» به تعریف استراتژی جدید خود برپایه تمرکز بر روی شکاف ها و گسست های جامعه ایرانی» مبادرت کرده اند.
در حقیقت این شبکه با تعریف و تصویر جامعه ایرانی به جامعه ای در حال گذار که بی گمان مستعد شکفتن«شکاف ها و ناسازه های و روئیدن«نهال های هویتی و اندیشگی» می باشد در تلاش برای شکل دهی مبارزه جدیدی علیه جمهوری اسلامی می باشد.
نگاهی به انتشار اخبار این شبکه فارسی و تلاش برای برجستگی آن ها که شامل مواردی همچون:«تبعات اقتصادی هدفمند سازی یارانه ها»،«شدت گرفتن بزه کاری ها در جامعه ایرانی»،«ظهور و بروز گروه های جدید اجتماعی مانند گروه های موسیقی زیرزمینی»،«برخورد با برخی پدیده ها و ناهنجاری اجتماعی همچون بی حجابی»،«انتشار بیانیه ها و اظهارات روحانیون حامی فرقه سبز»،«پرداختن به برخورد با فرقه های دروایش توسط مسئولین امر» و...نشانگر آن است که این شبکه به دنبال ترک دادن بستارهای موجود هویتی، صنفی و قومی در ایران بوده و رادیکال سازی تدریجی لایه های اجتماعی را از طریق تحریک شکاف های چندی دنبال می کند.این شکاف ها که اصولا حول شکاف سیاسی،اجتماعی ،نسلی و... می باشد خطوط ذیل را نشانه رفته است:
- شکاف میان حاکمیت و مردم
- شکاف میان دین و سیاست
- شکاف میان خرده فرهنگ ها و فرهنگ مسلط
- شکاف میان بازیگران سیاسی کشور
- شکاف میان دین و قرائت ها از دین
- شکاف میان نظام اجتماعی و نظام سیاسی
به عبارت دیگر غایت هدف این شبکه که با توجه به موارد گفته شده ایجاد وضعیت آنومیک اجتماعی می باشد تا افراد را به این نقطه برساند که نظام مشترک از قواعد برای ارتباط متقابل بین بازیگران و حاکمیت از بین رفته و تعارضات در سطوح اجتماعی نمودار شود.
جنبش دانشجویی، قربانی خیانت مدعیان دروغین موسوی در بیانیه خود وظیفه اصلی همراهان و کسانی که از آنها به علاقهمندان راه سبز امید نام میبرد را آگاهسازی دانشجویان دانسته است... کروبی دیگر رأس فتنه در پیام خود که در 13 آذر منتشر کرده، به جای دانشجویان، آگاهسازی مردم و تودههای اجتماعی را در شرایط کنونی اولویت دانسته و با اشاره به اینکه در شرایطی که جامعه ما نیاز به روشنگری و آگاهی بخشی هر چه بیشتر و تبیین راهبردهای اصلاحطلبانه برای عموم شهروندان دارد، یکی از وظایف دانشگاهیان را آگاهسازی «ملت» دانسته و مینویسد:«امروز ما نیازمند آگاهی بخشی برای عموم مردم ایران هستیم.» تشکل غیرقانونی «شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت» نیز در بیانیهای که باید آن را محصول اتاق فکر گردانندگان اصلی جریان موسوم به اصلاحطلبی دانست تا یک گروه دانشجویی، در بیانیهای که به همین مناسبت صادر کرده، با اذعان به شکست راهبردهای گذشته، رویکرد جدید فعالیت تشکلهای دانشجویی را پرهیز از خشونت، عقلانی کردن و کنترل هزینه، خلق راههای جدید و پرنشاط و امید برای فعالیت، استفاده از شبکههای غیررسمی و ... اعلام میکند. نکته قابل توجه در این بیانیهها این است که صادرکنندگان آنها به رغم فراخوانهای گذشته و البته برای فرار از پیامدهای احتمالی تجمعات خیابانی، هواداران را از اقدامات تند و افراطی منع کردهاند. بیان بخشهایی از بیانیههای صادره نه به دلیل اهمیت و تأثیرگذاری سران و عاملان فتنه، چرا که آنها مدتهاست که از منظر مردم و حتی هوادارانشان به فسیلهای سیاسی تبدیل شده و تاریخ مصرفشان به پایان رسیده است بلکه برای تحلیل و شناخت «خیانتی» است که طی بیست سال گذشته مدعیان اصلاحطلبی بر جنبش دانشجویی کشور روا داشته و آن را به ابزاری برای مطامع سیاسی خود تبدیل کرده و بالاترین ضربات را به حوزه نخبگی و اندیشه ورزی کشور وارد ساختهاند. متأسفانه در سالهای اخیر ضعف ساختاری احزاب و گروههای مطرح در عرصه سیاسی کشور سبب شده است که جریانهای سیاسی کشور نقطه کانونی تحرکات خود را بر تشکلها و انجمنهای مطرح در عرصه دانشگاهها متمرکز کرده و به نوعی جنبش دانشجویی کشور را به سکوی پرش و رسیدن به مناصب قدرت تبدیل کردهاند. مضافاً اینکه عرصه فکری و سیاسی دانشگاهها نیز به محلی برای طرح و تمرین و نهادینهسازی گفتمانهای سیاسی ناهمسو با انقلاب تبدیل شده است و این دانشجویان و فرهیختگان کشور بوده و هستند که باید به محلی برای آزمون و خطای احزاب و گروهها تبدیل شوند. اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود. فراتر از مرحله گفتمان سازی، دانشجویان اولین قربانیان سناریوهای عملیاتی گروهها و احزاب سیاسی افراطی بودند. آن گاه که باید برای تحقق پروژههای عملیاتی «فشار از پایین چانه زنی از بالا» و دیگر شیوههای نافرمانی مدنی و ... به کف خیابانها میآمدند تا سران آنها بتوانند از مسئولان نظام امتیاز بگیرند و اینگونه بود که حوادث تأسف باری نظیر 18 تیر 78 و حادثه خرم آباد و فتنه پس از انتخابات 88 و ... رقم خورد و بالاترین آسیب را البته جنبش دانشجویی کشور متحمل شد. به راستی سران و عاملان فتنه آیا فرصت دارند که به بیانیههای خود در 16 آذر سالهای گذشته یا دیگر مناسبتهای دانشجویی مراجعه کنند و ببینند آیا آنجا هم دانشجویان را به آگاهی و شناخت و تحلیل روند حوادث و ... دعوت کردهاند یا اینکه در تمامی این مناسبتها هدف آنها تنها سوء استفاده از نشاط جوانی دانشجویان برای آشوبگری، تجمعات خیابانی و ... بوده است، به گونهای که در دوران حاکمیت مدعیان اصلاحطلبی، وقتی رؤسای دانشگاهها با دستورات مرکزیت جریانهای انحرافی برای تعطیلی کلاسها، که متأسفانه در آن سالها در وزارت علوم لانه گزیده بودند، مخالفت میکردند، تهدید به برکناری میشدند. اکنون که با گذشت بیش از 18 ماه از حوادث پس از انتخابات سال گذشته، آن گاه که فراخوان سران فتنه با بیتفاوتی و ادبار اکثریت دانشجویان مواجه شده و میشود،آنها تازه به فکر توصیه به آگاهسازی یا دعوت به تعقل و عدم خشونت افتادهاند که در اتخاذ این رویکرد نیز تردیدهای بسیاری وجود دارد. چه بسا این توصیهها از جنس ارسال سیگنال به دانشجویان برای پیگیری همان چیزی باشد که به ظاهر و در قالب بیانیه دانشجویان نسبت به آن منع شدهاند. در نقطه مقابل این خیانت ورزی تاریخ ایران اسلامی مملو از فرازهای ارزشمندی است که جنبش دانشجویی کشور با از خود گذشتگی، ایثارگری و اندیشه ورزی خلق کرده است، از آن جمله میتوان به مقاومت تاریخی 16 آذر سال 1332 به دنبال سفر نیکسون معاون رئیس جمهور امریکا که به شهادت 3 تن از آنها انجامید و نقش ارزشمند دانشجویان در پیروزی انقلاب اسلامی، انقلاب فرهنگی، تسخیر لانه جاسوسی و مهمتر از همه حماسهآفرینی در دوران دفاع مقدس و حضور در عرصه جنبش نرم افزاری در شرایط کنونی اشاره کرد که همگی نشانگر این است که به رغم تصویر ایجاد شده از سوی افراطیون،جنبش دانشجویی کشور تصاویر زیباتری نیز دارد که این البته نیازمند پاسداشت و تقدیر است. فرازهایی از تاریخ مبارزات دانشجویان که هوشیاری، درایت، زمان سنجی و ارزشگرایی اکثریت دانشجویان فهیم ایران را اثبات میکند. نامه 5 تشکل دانشجویی به احمدی نژاد 5 تشکل دانشجویی در نامهای به رئیسجمهوری خواستار قطع همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی شدند. مردم ایران اسلامی با جدیت تمام این را از مسئولان امنیتی و اطلاعاتی کشور میخواهند که نسبت به برخورد هرچه سریعتر و قاطع با عوامل این جنایت اقدام شود. در ادامه مسایلی را جهت بیان مواضع خویش به اطلاع حضرتعالی میرسانیم: همانطور که مطلع هستید اطلاعات مربوط به فعالیتهای صلحآمیز هستهای کشورمان به صورت غیرقانونی در اختیار شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفته و از این طریق است که سرویسهای جاسوسی دشمنان این ملت توانستهاند به آنها دست پیدا کرده و اقدام به ترور دانشمندان هستهای عزیزمان کنند. در گزارش اخیر رئس آژانس هستهای شاهد بودیم که وی با پررویی تمام از جمهوری اسلامی ایران درخواست اطلاعات بیشتر درباره شرکتها و افراد مرتبط با برنامه صلحآمیز هستهای کشورمان را کرده بود که این درخواست را نمیتوان جز در راستای همان خط ضدحقوق بشری ترور دانشمندان دید. خوشبختانه نماینده ایران در آژانس با قاطعیت نسبت به این درخواست پاسخ داد و ما از این واکنش قدردانی میکنیم. براساس اصول سیاستخارجی جمهوری اسلامی ایران یعنی عزت، حکمت و مصلحت، دولت جمهوری اسلامی ایران باید نسبت به کسب منافع ملت ایران و دفاع از آن اقدام کرده و نسبت به هرگونه عمل و یا حرکتی که این منافع را به خطر میاندازد، هوشیار بوده و در مقابله با آن اقدام لازم را انجام دهد. همچنین حضور در معاهداتی که با منافع ملت ایران در تقابل بوده اساسا غیرمشروع و نسبت به ملغی کردن آن باید عمل سریع انجام داد. متاسفانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی که قرار بود محملی باشد برای کسب و استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای برای کشورهایی که از این موهبت برخوردار نیستند، اما در واقعیت به محلی برای جاسوسی و توطئه کشورهای قدرتمند و زورگو علیه ملتهای آزاد بدل گشته است تا آنجا که اگر نام این نهاد را "آژانس بینالمللی جاسوسی اتمی " بگذاریم، بیربط نخواهد بود. حال سئوال اساسی این است که چه منطقی برای ادامه همکاری ما با آژانس بینالمللی جاسوسی اتمی وجود دارد؟ بسیج دانشجویی، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل کشور، دفتر تحکیم وحدت، اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان و جنبش عدالتخواه دانشجویی از آنجا که وظیفه خود میدانند از حقوق ملت شریف ایران دفاع کنند و عضویت بیش از این در آژانس بینالمللی جاسوسی اتمی را در خلاف منافع ملت ایران تشخیص میدهند، از جنابعالی به عنوان رئیسجمهور منتخب مردم ایران میخواهند که نسبت به قطع کردن همکاری با آژانس سریعا اقدام کنند. عباس حاجی نجاری | در میان بیانیهها و فراخوانهای ریز و درشت سران و عاملان فتنه به مناسبت 16 آذر ماه روز دانشجو، نکته قابل توجه در دعوت آنها به آگاهسازی دانشجویان و تودههای اجتماعی نسبت به حوادث و تحولات سیاسی کشور است. موسوی در بیانیه خود وظیفه اصلی همراهان و کسانی که از آنها به علاقهمندان راه سبز امید نام میبرد را آگاهسازی دانشجویان دانسته و مینویسد: «گسترش آگاهی به دایره کسانی که به فضای مجازی دسترسی ندارند، تماسهای چهره به چهره، بالا بردن توانمندیها در تحلیل آنچه پیرامون ما در جریان است، با مطالعه و بحث و گفتوگو در جمعهای کوچک حقیقی یا مجازی یا توسعه شبکههای اجتماعی که از آسیب فضای امنیتی موجود در امان باشند، آشنایی با تاریخ اسلام و ایران و به ویژه حوادث جنبشهای مردم این سرزمین از مشروطه تا کنون میتواند بخشی از تلاشها و نه همه آن باشد.»
نهضت سبز نبوی به گزارش فارس، بسیج دانشجویی، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل کشور، دفتر تحکیم وحدت، اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان و جنبش عدالتخواه دانشجویی با صدور نامهای خطاب به محمود احمدینژاد رئیسجمهور کشورمان خواستار قطع روابط ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی شدند.
متن کامل این نامه به شرح ذیل است:
جناب آقای دکتر احمدینژاد
رئیس محترم جمهور
سلام علیکم
جامعه ایران اسلامی، به خصوص جامعه علمی ایران در این روزها به دلیل ترور دو تن از عزیزان خویش و شهادت یکی از آنان یعنی استاد شهید شهریاری داغدار است. حادثهای تروریستی و ضدحقوق بشری که قلب ملت ایران را به درد آورد. بازهم از کشورهایی که مدعی و داعیهدار حقوق بشر هستند هیچ خبری در محکومیت این حادثه نیست و بر همه نیز دست آنان در این اقدام آشکار است.
کلمات کلیدی: